نوع مقاله : مقاله علمی - ترویجی

نویسنده

استادیار پژوهشی، بخش تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و ترویج کشاورزی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع‌طبیعی استان همدان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، همدان، ایران.

چکیده

سیب‌زمینی با انتقال از محل پیدایش خود در کوه‌های آند در قاره آمریکا به اروپا و سایر مناطق جهان، توانست طی چهار قرن به یکی از منابع اصلی غذای بشر تبدیل شده و در کشورهای آسیایی و از جمله ایران در کم‌تر از یک قرن اخیر در ردیف چهارمین تأمین‌کننده غذا قرارگیرد. با 10/8 برابر شدن تولید سیب‌زمینی در ایران طی نیم‌قرن اخیر، می‌توان این دوره را دوره اوج رشد تولید آن معرفی کرد. بررسی روند تغییرات سطح زیرکشت، تولید و پیش‌بینی آینده این محصول در ایران نشان می‌دهد که دوران افزایش تولید با بالابردن سطح زمین‌های زیرکشت سپری شده و ارتقاء تولید از طریق افزایش عملکرد امکان‌پذیر است. مقایسه میزان مصرف آب در سیب‌زمینی با دیگر محصولات زراعی و باغی، نشانگر حجم قابل‌توجه آب مورد تقاضا برای تولید این محصول است. دراین مطالعه میزان آب مصرفی برای تولید 4/47 میلیون تن سیب‌زمینی در ایران، 1/516 میلیارد مترمکعب برآورد شد که با 2/7 درصد از آب مورد تقاضا در بین محصولات زراعی و باغی رتبه نهم را دارد. با توجه به تنگناهای موجود در تأمین آب برای آبیاری محصولات کشاورزی، پیشنهاد می‌شود که شاخص عملکرد از «عملکرد در هکتار» به «عملکرد در ازای هر مترمکعب آب» تغییر کند. در راستای اصلاح شاخص‌های امنیت غذایی و تولید محصولات زراعی و باغی، پیشنهاد می‌شود که به‌جای بیان میزان تولید محصول به وزن، میزان کالری و مواد غذایی و ریزمغذی‌های قابل جذب تولیدشده در ازای آب مصرف‌شده بیان شود و این شاخص‌ها مبنای برنامه‌ریزی و هدایت الگوی کشت در مسیر ارتقاء امنیت غذایی جامعه قرار گیرند. مقایسه تولید سیب‌زمینی با دیگر محصولات زراعی رقیب و ارزش غذایی بالای سیب‌زمینی، نشان می‌دهد که افزایش تولید آن می‌تواند در راستای ارتقاء امنیت غذایی جامعه اثر مثبتی داشته باشد. طبیعتاً با توجه به شرایط زیست‌محیطی کشور و به‌ویژه کمبود آب، تداوم و افزایش تولید تنها با افزایش عملکرد به‌ویژه عملکرد کمّی و کیفی محصول در ازای مصرف آب توصیه می‌شود و لازمه آن نیز برنامه‌ریزی مبتنی بر دانش و پژوهش است.

چکیده تصویری

تحلیلی بر تولید سیب زمینی در ایران و جهان و نقش آن در امنیت غذایی

تازه های تحقیق

در زمینه میزان تقاضا و مصرف آب برای تولید محصولات کشاورزی در سطح جهانی و کشوری، پیچیدگی‌ها و عناصر بسیاری وجود دارد. از این‌رو با توجه به روش‌ها و منابع داده‌ای، تفاوت‌هایی بین برآوردها مشاهده می‌شود. براساس یکی از این برآوردها در ایران، متوسط بهره‌وری آب (عبارت است از مقدار محصول تولیدشده به ازای واحد حجم آب مصرفی برحسب کیلوگرم بر مترمکعب) در تولیدات کشاورزی 0/7 کیلوگرم به‌ ازای مصرف هر مترمکعب آب است (1و4). کشاورز و دهقانی‌سانیچ (1391) بهره‌وری آب کشاورزی در ایران را 0/88 کیلوگرم به‌ازای یک مترمکعب آب مصرفی برآورد کرده‌اند. بر مبنای برآورد مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، بهره‌وری مصرف آب در ایران 1/07 کیلوگرم بر مترمکعب گزارش شده است (3).

به‌منظور بررسی سهم سیب‌زمینی در مصرف آب مورد نیاز آبیاری در ایران می‌باید ارقامی از آب مصرفی سایر محصولات زراعی و باغی محاسبه شود. به‌همین دلیل با استفاده از نرم‌افزار NETWAT، آب مورد نیاز محصولاتی که در ایران کشت می‌شوند، برآورد شد. این برآورد با محاسبه چندین منطقه که دارای سهم قابل‌توجه در تولید محصولات مورد نظر بودند، صورت گرفت. براساس این برآورد در ازای یک مترمکعبی که در مزرعه صرف آبیاری سیب‌زمینی در ایران می‌شود، 4 کیلوگرم محصول تولید می‌شود. در این برآورد میانگین آب مورد نیاز برای آبیاری کل محصولات کشور، 1/8 کیلوگرم در ازای یک مترمکعب برآورد شد.

لازم به ذکر است که این ارقام با هدف مقایسه سیب‌زمینی با دیگر محصولات برآورد شده و در واقع اگر ارقام آب مصرفی با احتساب هدررفت آب قبل از رسیدن به مزرعه در نظر گرفته شود، عملاً رقم آبی که برای تولید محصولات کشاورزی مصرف می‌شود، بیش از این ارقام خواهد بود که خود تابع شرایط محیط، نوع سامانه انتقال آب، نحوه مدیریت و زیرساخت‌های آن می‌باشد. مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، راندمان انتقال و توزیع آب  در ایران را به‌طور میانگین طی سال‌های 1391 تا 1394 معادل 74/2 درصد برآورد کرده است (3). بر مبنای این ملاحظات در مطالعه حاضر، میزان آب مورد نیاز آبیاری کل 84 نوع محصولات کشاورزی دارای آمار تولید در سال 2020 در تارنمای فائو، 42 میلیارد مترمکعب برآورد شد. با احتساب راندمان 2/ 74درصدی انتقال و توزیع، آب مصرفی 56/6 میلیارد مترمکعب برآورد می‌شود و با تولید 75/75 میلیون تن محصول، محصولی که در ازای هر مترمکعب آب تولید می‌شود، 34/1 کیلوگرم می‌باشد. بر همین مبنا برای تولید 4/74 میلیون تن سیب‌زمینی در ایران، 1/516 میلیارد مترمکعب آب مورد نیاز است که رقم 2/95 کیلوگرم محصول با مصرف هر مترمکعب آب را به‌دست می‌دهد. 

به‌منظور فراهم‌سازی امکان مقایسه بهتر محصولات در آب مورد نیاز با انتخاب محصولات مهم زراعی و باغی ایران در سال 2020 (17 محصول که 82% تولید و 86% سطح زیرکشت را داشته‌اند شامل: سیب‌زمینی، گندم، جو، برنج، چغندرقند، نیشکر، گوجه‌فرنگی، هندوانه‌‌، پرتقال، سیب درختی، پیاز، انگور، ذرت، طالبی و خربزه، خرما، خیار، دانه‌های روغنی)، آب مورد نیاز آن‌ها برآورد شد. براساس این برآورد، گندم ‌آبی با حدود 27 درصد از کل آب مورد نیاز آبیاری (برای 84 محصول)، بیش‌ترین آب مصرفی را به‌خود اختصاص داده است (در بین 17 محصول اصلی مورد بررسی، 39 درصد از آب مصرفی متعلق به گندم آبی است). خرما 5/9، جو 5، دانه‌های روغنی 4/1، ذرت 3/9، برنج 3/7، سیب درختی 2/8 و گوجه‌فرنگی 2/7 درصد از تقاضای آب برای آبیاری را داشته‌اند و سیب‌زمینی با 2/7 درصد از آب مورد نیاز در بین کل محصولات زراعی و باغی رتبه نهم را داشته است (شکل 6).

برای کسب شناختی از روند تغییرات مصرف آب محصولات مختلف در مقایسه با سیب‌زمینی، روشی که برای برآورد آب مورد نیاز محصولات زراعی و باغی ایران در سال 2020 به‌کارگرفته شد، به بقیه مناطق دنیا و برای سال‌های 1970 تا 2020 برای همان 17 محصول اصلی تعمیم داده شد. بر این اساس طی سال‌های 1970 تا 2020 تقاضای آب آبیاری برای این محصولات در جهان 3/3 برابر و در ایران 9/3 برابر شده است (طی این مدت مقدار تولید این محصولات در جهان 7/2 برابر و در ایران 4/4 برابر شده است). این برآورد در مورد سیب‌زمینی نشان می‌دهد که تقاضای آب برای سیب‌زمینی در جهان 1/2 برابر و در ایران 10/8 برابر شده است.

سهم سیب‌زمینی از آب مورد نیاز مجموع این محصولات در سال 1970 برای ایران 1/4 درصد و برای جهان 5/7 درصد بوده است که تا سال 2020 سهم آن در ایران به 3/9 درصد افزایش یافته، برعکس در جهان با توجه به این‌که تولید سیب‌زمینی نسبت به دیگر محصولات رشد زیادی نکرده، به 2 درصد در سال2020 کاهش یافته است.

تولید محصولات زراعی و باغی بیش‌تر با هدف تأمین غذای انسان صورت می‌گیرد لذا ارتباطی مستقیم با امنیت غذایی انسان‌ها دارد. زمانی‌ که میزان تولید محصولات مختلف با ماهیت متفاوت با مقیاس یکسان یعنی وزن سنجیده می‌شود، مقایسه تغییرات یا سهم محصولات می‌تواند گمراه‌کننده باشد. برای مقایسه برخی محصولات، شاخص‌های دیگری از جمله: میزان ماده خشکی که در محصول وجود دارد نیز قابل استفاده است. زمانی ‌که هدف از تولید یک محصول فرآورده غذایی مثل شکر باشد، میزان تولید شکر در هکتار به‌جای تولید نیشکر یا چغندرقند در هکتار مبنا قرار می‌گیرد. اگر هدف تولید کالری در نظر گرفته شود، نیز بعضی محصولات با یکدیگر قابل مقایسه‌اند. در مراحل اولیه‌ی تأمین غذای انسان تأکید بر روی میزان کالری مورد نیاز جامعه است. بر این اساس می‌توان میزان تولید کالری در هکتار را مبنا قرار داد اما پس از آن تأمین ریزمغذی‌ها، ویتامین‌ها، مواد معدنی، فیبر و ترکیب مناسبی از مواد غذایی نیز مطرح می‌شود. مقایسه گندم، جو، برنج، ذرت، ارزن و امثال آن‌ها وقتی ‌که به‌عنوان ماده غذایی به مصرف انسان می‌رسد، می‌تواند راحت باشد اما مقایسه گندم با گوجه‌فرنگی و خیار و کاهو دشوار است. چرا که بعضی محصولات ممکن است اساساً کالری یا پروتئین قابل جذب قابل اعتنایی نداشته باشند. سابقه‌ی سنجش میزان کالری قابل تولید در هکتار با توجه به نوع محصولی که کشت می‌شود، وجود دارد اما مقایسه عملکرد در هکتار اراضی 

بر حسب میزان ویتامین‌ها، املاح، فیبر خوراکی و ریزمغذی‌های مورد نیاز انسان برحسب محصولی که کشت می‌شود، انجام نمی‌گیرد و این امر تعیین ارزش خوراکی و ارزشی که برخی محصولات در امنیت غذایی دارند را دشوار می‌سازد.

به ‌نظر می‌رسد که سیب‌زمینی را می‌توان به‌عنوان محصولی مابین محصولات «آبکی» (منظور محصولاتی است که درصد بسیار زیادی از آن‌ها را آب تشکیل می‌دهد مانند: گوجه‌فرنگی، خیار، هندوانه و ...) و غلات در نظر گرفت. رطوبت گندم در حدود 10 درصد و رطوبت سیب‌زمینی در حدود 80  درصد است. کالری هر کیلوگرم گندم 3/9 برابر، پروتئین آن 6/9 برابر، کربوهیدرات 3/6 برابر، فیبر 5/9 و چربی آن 25 برابر از سیب‌زمینی بیش‌تر است اما قند موجود در گندم، 56 درصد از سیب‌زمینی کم‌تر است (9).

به‌منظور تشریح بیش‌ترِ لزوم توجه به شاخص‌های مقایسه عملکرد، عملکرد محصول برخلاف شیوه متداول کنونی (یعنی برحسب «کیلوگرم در هکتار»)، برحسب «ماده غذایی تولیدشده از محصول در هکتار» در قالب جدول 2 ارائه شده است. در شرایط کشورِ کم‌آبی مانند ایران، اساساً تولید در ازای میزان زمینِ به‌کار گرفته‌شده که با عنوان «عملکرد در هکتار» از آن نام برده می‌شود، نمی‌تواند شاخصی چندان مناسب و راهگشا باشد چرا که منبع اصلیِ کمیاب امروزه بسیار بیش از آن‌که «زمین» باشد، «آب» است؛ لذا مواد غذایی که با یک مترمکعب آب تولید می‌شود، در گندم و سیب‌زمینی مقایسه شد. این مقایسه نشان می‌دهد که وزن محصول سیب‌زمینی در هر هکتار، 8/1 برابر محصول گندم است اما وقتی ماده خشک تولیدشده در هکتار محاسبه می‎‌شود، ماده خشک حاصل از سیب‌زمینی 1/8 برابر و کالری آن 2/1 برابر گندم است.

مقایسه عملکرد در ازای مصرف آب نشان می‌دهد که سیب‌زمینی در ازای هر مترمکعب آب مصرفی، میزان ماده خشکی که تولید می‌کند تقریباً با گندم مساوی ‌است اما تولید کالری که با یک مترمکعب آب تولید می‌کند، 15 درصد و کربوهیدرات آن 25 درصد بیش‌تر است. پروتئین تولیدی سیب‌زمینی نیز 42 درصد و چربی آن 88 درصد کم‌تر از گندم است. مقایسه این محصولات با دیگر عناصر شامل: ویتامین‌ها و مواد معدنی نیز قابل انجام و حتی ضروری است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

مقایسه تغییرات تولید سیب‌زمینی طی نیم قرن اخیر در مناطق جهان تفاوت‌های زیادی را نشان می‌دهد. برای ارائه تصویر درست‌تری از تغییرات و اجتناب از نوسانات جزئی سالانه، ارقام میانگین سه‌ساله 1970، 1971 و 1972 به‌عنوان دوره ابتدایی و میانگین سه‌ساله 2018، 2019 و 2020 به‌عنوان دوره انتهایی مورد بررسی قرار گرفتند. در طی این مدت، تولید جهانی سیب‌زمینی 1/2 برابر شده است به‌طوری‌که در آفریقا 8/66  برابر، آسیا 5/15 برابر، آمریکا 1/67 برابر و اقیانوسیه 1/54 برابر بوده درحالی‌که تولید آن در اروپا تقریباً نصف (46/0) شده است. اگرچه سطح زیرکشت این محصول در جهان 21 درصد کاهش یافته اما تحت تأثیر ارتقاء 52 درصدی عملکرد در هکتار، تولید جهانی آن 20 درصد افزایش یافته است.

بررسی این ارقام در ایران، افزایش بسیار زیادی را در مقایسه با میانگین جهانی نشان می‌دهد به‌نحوی که طی این مدت تولید ایران 10/8 برابر، سطح زیرکشت 4/3 برابر و عملکرد آن 3/1 برابر شده است. سطح زیرکشت از کم‌ترین سطح خود در سال 1970 میلادی (1349 خورشیدی) معادل 38 هزار هکتار در سال 2005 (1384 خورشیدی) به عدد 190 هزار هکتار می‌رسد. سطح زیرکشت در سال‌های 2018 و 2019 کاهش چشمگیری نشان داده و به حدود 107 هزار هکتار کاهش یافته و در سال 2020 با افزایشی نسبی به 131 هزار هکتار می‌رسد که با عدد بالای 190 هزار هکتاری، فاصله زیادی دارد. 

عملکرد سیب‌زمینی در سال‌های ابتدای دوره مورد بررسی در جهان (میانگین پنج‌ساله 1970 تا 1974) حدود 14/2 تن در هکتار و در ایران 34 درصد کم‌تر و در حدود 10/6 تن در هکتار بوده است. در سال‌های آخر دوره مورد بررسی (میانگین پنج‌ساله 2016 تا 2020)، عملکرد سیب‌زمینی در ایران به‌حدی افزایش یافته که به 33/3 تن در هکتار رسیده و 36درصد بیش‌تر از میانگین جهانی آن (2/21 تن در هکتار) شده است (شکل 4).

مقایسه تغییرات سطح زیرکشت و تولید ایران با ارقام جهانی نشان می‌دهد که طی نیم قرن اخیر مناطقی که سابقه کشت سیب‌زمینی در آنها کم‌تر بوده و مناطق کمتر توسعه‌یافته، روند افزایشی بیش‌تری را در سطح زیرکشت داشته‌اند. آفریقا 382 درصد و آسیا 162 درصد بر سطح زیرکشت خود افزوده‌اند اما در اروپا 69 درصد، اقیانوسیه 18 درصد، آمریکا 11 درصد 

و سطح زیرکشت جهانی 18 درصد کاهش یافته است. سطح زیرکشت در ایران 196 درصد بالا رفته که رقمی مابین میانگین‌های آفریقا و آسیا است. میانگین تولید جهانی این محصول طی نیم قرن 27 درصد، آفریقا 738 درصد، آمریکا 78 درصد، آسیا 397 درصد، اقیانوسیه 61 درصد و ایران 849 درصد اضافه شده است. تولید اروپا در این مدت 51 درصد کاهش یافته است (جدول 1).

به‌منظور بررسی روند تغییراتِ تولید سیب‌زمینی و دیگر محصولات زراعی و باغی از سال 1970 تا سال 2020، داده‌های یادشده از تارنمای (سایت) سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد فائو (FAO) استخراج شد. اطلاعات جمعیتی این دوره زمانی در مقاطعِ دارای اطلاعاتِ حاصل از سرشماری، از مرکز آمار ایران اخذ شده و برای سال‌های مابین سرشماری‌ها اقدام به برآورد جمعیت برای هر سال شد. به این منظور، نرخ رشد جمعیت در حد فاصل مقاطع زمانی محاسبه و با تعمیم این نرخ رشد به سال‌های بین مقاطع، عدد جمعیت هر سال با استفاده از رابطه پیش‌بینی جمعیت برآورد شد.

طی دوره 51 ساله مورد بررسی، جمعیت 2/9 برابر و تولید کلی محصولات زراعی و باغی 4/4 برابر شده و این در حالی ‌است که تولید سیب‌زمینی 10/8 برابر شده است. به این ترتیب می‌توان دید که در پنج دهه اخیر، تولید سیب‌زمینی هم نسبت به جمعیت و هم نسبت به دیگر محصولات کشاورزی رشد بسیاری داشته است (شکل 5).

1- سادات میرئی، محمدحسین و علی‌اصغر فرشی. 1381. چگونگی مصرف و بهره‌وری آب در بخش کشاورزی. یازدهمین سمینار کمیته ملی آبیاری و زهکشی، تهران، https://civilica.com/doc/10080.
2- شاه‌حسینی، حمیدرضا؛ محمود رمرودی و حسین کاظمی. 1400. تحلیل اقتصادی و ارزیابی پایداری تولید سیب‌زمینی براساس انتشار گازهای گلخانه‌ای (مطالعه موردی: استان گلستان). نشریه علمی ـ پژوهشی دانش کشاورزی و تولید پایدار، جلد 31، شماره 3، صفحات 295 تا 311.
3- عباسی، فریبرز؛ ابوالفضل ناصری؛ فرحناز سهراب؛ جواد باغانی؛ نادر عباسی و مهدی اکبری. 1394. ارتقای بهره‌وری مصرف آب. سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، مؤسسه تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی، نشریه فنی شماره 94/34. 68 صفحه.
4- علیزاده، امین. 1389. طراحی سیستم‌های آبیاری، طراحی سیستم‌های آبیاری تحت فشار. دانشگاه امام ‌رضا، انتشارات آستان قدس رضوی، جلد دوم، چاپ چهارم، 367 صفحه.
5- کاظمی، محمد؛ محمد بنایان‌‎ اول و رضا قربانی. 1395. آنالیزکمّی امنیت غذایی در استان خراسان رضوی بر مبنای تولید سیب‌زمینی. پژوهش و سازندگی (نشریه زراعت)، دوره 29، شماره 3، شماره پیاپی 112،  صفحات 63 تا 75.
6- کشاورز، عباس و حسین دهقانی‌سانیج. 1391. شاخص بهره‌وری آب و راهکار آتیه کشاورزی کشور. فصلنامه راهبرد اقتصادی، سال اول، شماره 1، صفحات 199 تا 233.
7- وزین‌افضل، مهدی و ذبیح‌اله اعظمی‌ ساردویی. 1391. ورود سیب‌زمینی به ایران تحولی اساسی در کشاورزی سنتی دوره قاجاریه. مطالعات تاریخ فرهنگی؛ پژوهش‌نامه‌ی انجمن ایرانی تاریخ، سال سوم، شماره دوازدهم، تابستان 1391، صفحات 131 تا 155.
8- John Reader. 2008. Propitious Esculent: The Potato in World History, Publisher: William Heinemann, p.78.
9- FAO. 2021. Potato. FAOSTAT database for agriculture. Available online at: http://faostat3.fao.org/faostat-gateway/go/to/download/Q/QC/E.